شاید این دل عاقبت آید به کاری
دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ب.ظ
شعر تقدیم به شهید علی خلیلی
شهید امر به معروف و نهی از منکر
یخ زده انگار لبهای قناری
هو هوی جغد بر سر چناری
دیده ها خاموش و زنگار گرفته
بر سینه ها عجب گرد و غباری
گرد برف می نشیند بر بام خانه و
دلها بسته بندی گوشه انباری
در این سرمای سخت سرسپرده
شاید این دل عاقبت آید به کاری
می پرم از کابوسهای تکراری
می لرزند شکوفه های بهاری
دلم را می شکنم اینبار آسان
می سوزانمش به کنج بخاری
پروانه ی گر گرفته می پرد آرام
رد می شود ز هیزم های شعاری
دگر تاب نیاورد و افتاد
آتش ز بال به هیزمهای کناری
امید است که آب شود آخر
زسوز دل یخ شکوفه ی اناری
این روزها گردوغبار زیاد و دیده ها خاموش اند زیاد...
خدایا به ما بصیرت بده