دلنویسهای رندِ آلوده...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد...

دلنویسهای رندِ آلوده...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد...

22بهمن اصلا که چی؟؟؟

دوشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۱۱ ق.ظ

دیروز سر کلاس دانشگاه بحث شد راجع به اینکه اصلا چرا اینقدر هزینه میشود برای یک روز!، خوب که چی؟!

اصلا این هیچ که ما در این روز انقلاب کردیم و در هر نقطه ای از این کره خاکی هرجا کوچکترین پیروزی بدست آورده اند کلی سالروز و یادبود برای آن پیروزی خفیف برگزار کرده اند و دست آوردهایشان را ارائه داده اند و در بوق کرده اند.

اصلا  در نظر نگیریم که انقلاب ما جنس غمش فرق می کند.فکر نکنیم که در دنیا چه خبر است، مگر انقلاب اسلامی خاری است در چشم استکبار؟ ، بیایید با خود بگوییم ما توهم توطئه داریم که همه ی نظام سلطه و امپریالیسم با ما دشمنی دارند، بگوییم آنها کلی پیشرفت کرده اند، صلاحمان را می خواهند، خواستار آزادی در مملکتمان هستند، میخواهند ماهم مثل خودشان توسعه یافته باشیم ، خیلی دوستمان دارند حتی از خودشان بیشتر ، بیایید بگوییم همه چیز خوب است، اصلا خوب بود ،داشتیم در مسیر توسعه کشف حجاب می کردیم، دانشگاه با کیفیت تاسیس می کردیم، برای سیستم توسعه آدم(!) درست می کردیم، عده ای در این مملکت زمانی بیکار شدند و نانشان زیاد شد و حرکتی کردند و حضرت شاهنشاه را فراری دادند، حالا آنها یک اشتباهی کرده بودند ،می شد درستش کرد،هنوز نهایت آمال مشتاقان بهمان امید داشت که برگردیم که عده ای افراطی طالبانیسم ریختند در سفارت دوست خوب و عزیزتر از جانمان، آنقدر افراطی بودند که اعصاب دکتربازرگان بنده خدا را هم خط خطی کردند و بنده خدا استعفا کرد ، امام هم خوب بنده خدا می خواست از این دانشجوها ببخشید طالبانیسم افراطی حمایت کند حرفی زد که : "انقلاب دوم بود"، قرار این نبود که اصلا... نامردا آمریکا را ناراحت کردند و امیدش را از ما قطع کردند.

ما اصلا اسلام نمی خواستیم ؛ جمهوری ایرانی می خواستیم... نمی دانم چه کسی این جمهوری اسلامی را پیشنهاد داد ، اصلا پیشنهاد هیچ، این نود و هشت و خورده ای درصد چرا با ما هماهنگ نکردند به جمهوری اسلامی رای دادند؟؟؟

اصلا آن موقع جوانان جو گیر شده بودند که رفتند جبهه... ما مگه الان دور از جان دیوانه ایم که بریم از مملکتمان دفاع کنیم... البته فکر می کنم آن موقع هم اقشار روشنفکری امثال ما بودند که عقیده داشتند که گفت و گو بهتر جواب می داده و وظیفه شان را در درس خواندن صرف دیده بودندو البته درس خواندن در کشور توسعه یافته ای چون آمریکا بهترین حالت بوده و هست و حال هم ماشاءالله چه پیشرفتی کرده اند و آنچنان چاق شده اند که توپ هم تکانشان نمی دهد...

آن موقع هم یک سری ساندیس خور به خاطر کنسرو لوبیاها و کنسر ماهیها رفته بودند جبهه و اگر نه هشت سال جنگ به کشور تحمیل نمی شد که... ولی خوب حالا اقشار روشنفکرمان بسی زیاد گشته اند که مطمئنا اگر جنگ شود فرار را بر قرار ترجیح می دهند، اصلا اگر همین حالا هم برای رزومه کاریشان در اداره لازم! و اجباری! نبود راهپیمایی هم نمی رفتند که مجبور شوند عکسش را به رئیسشان ارائه دهند!!!، اگر این اجبار(؟) نبود روشنفکرها عمرا اگر حتی راهپیمایی می رفتند!!!! چه برسد به جنگ!!!

حالا هم به جای این ریخت و پاش ها که بخاطر یک روز می کنند و کلی ساندیس!!! می خرند ، بیایند پولش را در سبد به مردم بیچاره تکریم(!) کنند... اصلا چه معنی دارد یک همچین روزی که ما را از راه(!) دور کرده است جشن گرفته شود...اصلا چه معنی دارد بر آمریکا که انقدر توسعه یافته مرگ بفرستیم... خوب حسودی نکنیم... برویم پیش پایش بیافتیم و درس پس دهیم تا ماهم مثل عربستان پیشرفته باشیم...!!!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی